سالمندان و شهرهای خودرومحور
باهاتیم:انتقادی به شهرسازی! یکی از دوستان روزنامهنگار چندی پیش تعریف میکرد که برای اولین بار پدر سالمندش را همراهی کرد تا به نزدیکترین پارک محله بروند. او میگفت در تمام طول مسیر رفتن به پارک یاد این شعر ماندگار سهراب افتادم: «گاه زخمی که به پا داشتهام، زیروبمهای زمین را به من آموخته است.» مسیرشهرسازی یا کاملاً خودرومحور بود و پیادهرو نداشت یا پیادهروها ناهموار بودند و پیمودن آن برای پدر سالمند این همکار که نه با ویلچر که با عصا او را همراهی میکرد بسیار دشوار بود. راستی شهری که سالمندانش را دوست دارد، برای آمادهسازی فضای شهری برای سالمندان چه باید کند؟ مدیران و متخصصان شهری چه گامهایی برای سالمندان در فضاهای شهری برداشتهاند تا نشان دهند که این فرهیختهترین و میزان الحراره جامعه فراموش نشدهاند. آیا به آمدوشد آنان فکر کردیم.
شهرسازان و سالمندان
کمتوانی بدنی، زوال عقل و آسیبپذیری در مواجهه با عوامل محیطی، ازجمله مهمترین موانع عینی و واقعیاند که میتوانند سالمندان را در فضای تعاملهای اجتماعی به انفعال و پرهیز از دخالت و حضور بکشانند. نقش این سه مانع در ممانعت از تعاملهای اجتماعی سالمندان یکسان نیست و تقریباً در هر سه و بهویژه در کمتوانی بدنی سالمندان، متخصصان شهرسازی و برنامهریزان شهری نمیتوانند تعیینکننده باشند. درواقع در مقابله با چالشهای واقعی و عینی، سالمندان و نزدیکان آنها تعیینکنندهترند، اما شهرسازان میتوانند کاری کنند که سالمندان با پذیرفتن این واقعیتها، درصدد همزیستی فعال با آنها برآیند.
برای این منظور لازم است که شهرسازان دخالت کرده و محیط شهری را برای سالمندان و حضور آنان صمیمیتر کنند تا دسترسیهای آنان راحتتر انجام شود و مبادا با چالشی جدید علاوه بر بیماریهای مختص سالمندی مواجه شوند. به گفته دکتر منصور زند معمار و شهرساز: «تقویت قوای فکری و ذهنی بهویژه در مواجهه با فراگیرترین مانع، یعنی زوال عقل، بدون دخالت شهرساز بیهوده خواهد بود. شهرساز این دخالت را با آرامبخشی و پاکسازی محیط شهری انجام میدهد. او سعی میکند تصویرهای مطلوب ذهنی سالمندان از گذشته را، با بازآفرینی فضای مأنوس آنان زنده نگه دارد. او کاری میکند که سالمندان، خود قوای ذهنیشان را بازسازی و از آنها محافظت کنند. همچنین، او کاری میکند که سالمندان در مقابل عوامل تنشزا و تهدیدکننده قوای ذهنی ایستادگی کنند.»
در این میان نکتهای که بهطورجدی باید موردتوجه قرار گیرد این است که مسائل مختلف در دنیای مدرن دستبهدست هم میدهند تا روند زندگی برای سالمندان دچار چالش و اختلال بیشتری نسبت سایر گروههای سنی باشد. بهعنوانمثال بهطور حتم آلودگی هوا روی همه سیستمهای بدن و همچنین رفتار انسانها تأثیرگذار است. زمانی که اکسیژن بهخوبی به مغز نرسد، درنتیجه خونرسانی مناسب انجام نمیشود و عملکرد مغز هم دچار اختلال خواهد شد. این امر بدون شک در سالمندان با شدت بیشتری بروز و ظهور پیدا میکند. رئیس انجمن آلزایمر ایران نیز تأثیر آلودگی هوا بر تشدید تظاهرات زوال عقل را مؤثر میداند. همچنین باید به نقش استرس و تنش در تشدید ناخوشی سالمندان اشاره کرد که با بهبود روش زندگی شامل ورزش کردن، تغذیه مناسب، بهبود زندگی اجتماعی و به چالش کشیدن ذهن میتوان تا سالهای طولانی بسیاری از بیماریها را به تعویق انداخت.
افزون بر این، آلودگیهای محیطی اعم از هوا، آب، صدا، منظر، خاک و ترافیک و ازدحام علاوه بر آسیبهای کالبدی، آسیبهای روحی و عصبی نیز وارد میکنند و سالمندان را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهند، حجت احمدیان متخصص برنامهریزی شهری در مورد شهرسازی معتقد است: «بهترین کمک برنامهریزان شهری برای سالمندان این است که تنشزدایی در محیط را به بهترین نحو اعمال کنند.»
به گفته وی اصلاح ساختارهای تنشآفرین شهری نیازمند تلاشی همهجانبه و بردبارانه است؛ و باید ببینیم که چقدر جدی هستیم تا به سالمندان کمک کنیم تا فراموش نشوند.
دکتر منصور زند نیز بهینهسازی محیطهای شهری وبهبود شهرسازی برای سالمندان را بسیار مهم دانسته و میگوید: «باید فضای شهری پویا، شاداب و تعاملهای اجتماعی را به سالمندان هدیه کنیم تا سالهای طولانی زندگی کنند و در جامعه خود حضور فعال داشته باشند. همچنین ضروری است تا سالهای سال پیش از پیری به فکر موانع حضور اجتماعی سالمندان باشیم.»
در شهرسازی چه باید کرد؟
دکتر امیر اردکانی ازجمله پزشکانی است که در پاسخ به اینکه چه باید کرد تا سالمندان فراموش نشوند، پیادهروی آرام در خارج از محل زندگی را توصیه میکند که ضمن تأثیر مطلوب جسمانی از افسردگی و انزواطلبی فرد سالمند جلوگیری میکند.
اما آنچه در تفریح، شادی و پیادهروی سالمندان بسیار مهم است و برای عملیاتی شدن آن ضروری است که اجرا شود تا فراموش نشوند، به تعبیر کارشناسان شهری، هدیه دادن گذری ایمن به سالمندان است تا به علت کمتوانی بدنی، آسیبپذیری از عوامل محیطی را به حداقل ممکن کاهش دهد.
در این خصوص دکتر زند استاد معماری و شهرسازی پیشنهاد میکند: «باید امکان قدم زدن آرام و بیدغدغه سالمندان و دسترسی آنها را بهجاهایی که هم نیاز دارند و هم سرشار از خاطرات خوش است، فراهم سازیم. سالمندان باید بتوانند در بخشی از فضای عمومی محله که هم بیشازحد بزرگ نباشد و هم متنوع و پر از دیدار آشنا باشد پیادهروی کنند یا حضور یابند و بنشینند. هیچچیز بهاندازه دیدار آشنا و همصحبتی با آنان، سالمند را غرق در حس بودن نمیکند.»
به گفته کارشناسان، فضاهای شهری برای تحقق این منظور باید بهگونهای طراحی شوند که سالمندان بدون همراه و بهتنهایی نیز بتوانند بهجاهایی بروند که همه جور آدم را ببینند؛ دیدن کودکان و بازیهای آنان و نیز دیدن پرندگان و حیوانات از ضرورتهاست و برای دستیابی به این منظور وجود پیادهرو مناسبسازی شده برای سالمندان و نیز سایه در مسیر حرکت را باید در نظر داشت. به گفته یک استاد شهرسازی: «فضای ویژه برای حضور و تعامل سالمندان را، حتیالامکان و در طول سالیان دراز، باید از گزند حوادث و جریان دائمی تخریب و بازسازی دور نگه داریم تا همیشه چیزی برای پیوند او با گذشته و احساس این که فضای تعامل او پایدار است، باقی بماند.»
شهر دوستدار سالمند
میدانیم که ایران در آستانه ورود به مرحله سالمندی جمعیتی است و حدود 10 درصد جمعیت ایران را افراد بالای 60 سال تشکیل میدهند درحالیکه هنوز برنامهریزی خاصی برای ورود به این مرحله انجامنشده است. گفته میشود رقم بالای نرخ سالمندی در سالهای آینده به دلیل انفجار جمعیتی ما در سالهای پس از انقلاب قابلتوجه خواهد بود و در دو دهه آینده 33 درصد جمعیت کشور بالای 60 سال سن خواهند بود. هماکنون بیش از همه جمعیتشناسان و در مرحله بعد اقتصاددانان و جامعه پزشکی و متخصصان بهداشت جامعه به این مهم توجه میکنند، اما جای توجه شهرسازان، معماران و مدیران شهری و کلاً هر تخصصی که با مقوله شهر دستبهگریبان است در این میان بهشدت خالی است.
دکتر سولماز حسینیون استاد طراحی شهری میگوید: «در تمامی شهرهای ما پوسترها و شعارهای شهرهای دوستدار سالمند دیده میشوند، گویی که سالمندان با کمک این کاغذها میتوانند در سطح شهر تردد و زندگی کنند. شهرها ماهیت پیچیده و چندوجهی دارند و توجه به نیازهای هرگروه نیز باید با همین پیچیدگیها بررسی، مطالعه و راهحلیابی شوند. نگرشهای یک سویه و تکبعدی منجر به توقف حل مسائل شهر در حد پوسترهای تبلیغاتی میشود. سالمندان نیز مانند سایر شهروندان نسبت به شهر حقوقی دارند؛ گروهی که سالها در خدمت جامعه و شهر و کشور بودهاند و جوانی و نیروی خود را در آن به پایان بردهاند، مسلماً حق دارند که در دوران ناتوانی بهترین زندگی را در آرامش داشته باشند؛ ولی آیا واقعاً اینگونه است؟ یا شهرهای ما آنچنان نامناسب و ناهنجار و خصمانه هستند که افراد سالم را نیز معلول و خانهنشین میکنند چه رسد به سالمندان با شرایط جسمی، روحی و ذهنی خاص که بسیار ظریف و شکننده بوده و نیاز به توجه ویژهای دارند.»
دکتر حسینیون در تکمیل سخنان خود ادامه میدهد: «سالمندان با عبور از دوران جوانی و توانمندی خود، بهسرعت ازنظر جسمی، روحی و فکری حساس و دارای نیازهای خاص میشوند و دامنه حرکتی و سرعت حرکتی و ادراکیشان به طرز روزافزونی کاهش مییابد؛ بهتبع به شهرهایی نیاز دارند که هم ظرف فضایی و ویژگیهای کالبدی و طراحانه آنها پاسخگوی این نیازها باشد تا از عرصه شهرها حذف نشوند بلکه مانند شهرهای کشورهای پیشرفته دنیا از منزلت و کرامت شایستهشان بهرهمند بوده و بتوانند در زمان استراحت و پیری، بیشترین بهره را از شهرها ببرند نه اینکه در محل زندگی خود و اگر خوشبخت باشند در پارک محلی (اگر در نزدیکی محل زندگیشان پارکی موجود باشد و تبدیل به مرکز تجاری یا برج نشده باشد) از سر ناچاری محبوس شده و سایر بخشهای شهر برایشان غیرقابلدسترس باشد.»
اما آیا اساتید، شهرسازان و طراحان و مدیران شهری از این تغییرات آگاهاند و محیطهای شهری را با افزایش روزافزون تعداد سالمندان انطباق میدهند؟ این متخصص طراحی شهری میگوید: «شهرهای ما بیشک خودرومحور هستند و برای اقشار توانمند و جوان نیز آسیبزننده هستند. فضاهای باز شهری (بخوانید خیابانهای عبوری) تنها باهدف سهولت تردد سریع خودروهای شخصی مدیریت میشوند. جامعه دانشگاهی ما نیز باوجود آگاهی به مسائل در کلاسهای درس و مقالات در عرصه عمل، در حقیقت صحهگذار این اقدامات در محیطهای شهری هستند. روندی که سبب ساخت بزرگراه، حذف کاربریهای مختلط و خردهفروشیها و جایگزینی آنها با مالها و از همه بدتر توسعه روزافزون تقاطعهای غیرهمسطح در شهر میشود. از دیگر سوی، امری که بهتازگی در شهرهایمان رواج یافته به زیرزمین بردن شهروندان با بهانه کاهش ترافیک خودروها است. امری که سالمندان را بیشتر به حاشیه میراند.»
منظر شهری و سالمندان و شهرسازی
شکی نیست که برای اینکه کاری کنیم تا سالمندان فراموش نشوند، باید منظر عینی و ذهنی شهرها با دقت برای استفاده سالمندان در شهرهای مختلف کشور آماده شود، به نظر میرسد این روند هماکنون به شکلی معکوس در شهرهایمان در حال شکلگیری است.
به گفته کارشناسان منظر شهری: «یکی از مهمترین عوارض گریبانگیر سالمندان، بروز ضعف در حافظه و قدرت محاسبه و تصمیمگیری سریع است که بر نحوه رفتار آنها در عرصههای شهری تأثیر میگذارند. از بین بردن نقاط خاطرهانگیز و نشانهها در شهرها به افزایش حس گمگشتگی و افسردگی و دامن زدن به فراموشی این افراد و آسیبهای جدی روحی و روانی تأثیر بسزایی دارد.»
مخرج مشترک همه این سخنان کارشناسانه یک جمله بیشتر نیست: «طرح شهر برای سالمندان باید با تأکید بر حفظ منظر ذهنی آنان باشد تا خاطرات و هویت و تاریخ محله را در ذهنشان تداوم بخشد و به راهیابی و جهتیابی آنها کمک کند.» فقدان چنین منظر ذهنی موجب افسردگی، بیماری روحی و تشدید بیماریهای مغزی سالمندان میشود و آنان آرام آرام به سبب ماندن در منازل مسکونی خود و بدون تعامل با جامعه به فراموشی سپرده میشوند.
شکی نیست که شهرهای ما نیاز به بازنگری جدی در فضاسازیها شامل جزئیات شهرسازی، مصالح، نحوه طراحی و حتی ریتمها و فواصل دارند. در این خصوص دکتر حسینیون تأکید میکند: «سرعت و تواناییهای جسمی سالمندان بهشدت افت میکند و به تبع، فاصلههای دسترسی، توقف و مکث چه میان اسباب و مبلمان شهری و چه برای فواصل عبوری یا کاربریها باید تغییر کنند. محلههای با کاربری مختلط با فواصل کوتاه پیاده برای دسترسی به تمام نیازهای ضروری زندگی موجب میشوند تا شهروند مسن نیز بتواند تحرک فیزیکی و به تبع سلامت و سرزندگی خود را تا حدودی حفظ کرده و یکباره به دلیل عدم امکان رانندگی از عرصه شهر و شهروندی حذف نشود. شهرهای خودرومحور مسلماً شهرهای دوستدار سالمند نیستند و سالمندان از نخستین گروههایی هستند که از شهرها حذف میشوند.»
احتمالاً باید زمان آن رسیده باشد که در تمام ابعاد و جوانب شهرها و شهرسازی ما بازنگری جدی انجام گرفته و به جای طرحهای تکراری بیبازده در مدیریت شهرها، عزم خود را برای مناسبسازی محیطهای شهری و شهرسازی اصولی برای سالمندان جزم کنیم. از یاد نبریم که سالمندی برای همه است و وقتی شهرها، خودرومحور شوند گریبان بانیان و تصمیمگیران چنین اقداماتی را در سنین پیری خوشان نیز خواهد گرفت.
فلورا مرتضوی
برگرفته از روزنامه اطلاعات