چرا 80 درصد افراد سالمند دارای بیماری مزمن هستند؟ راه حل چیست؟
باهاتیم:در خبرهایی که در اوایل مهرماه به مناسبت هفته کرامت سالمندان منتشر شد یک خبر ناگوار از زبان آقای دکتر باقر لاریجانی نقل شد که حدود 95 درصد سالمندان کشور حداقل دارای یک بیماری و 80 درصد بطور همزمان دارای دو یا چند بیماری مزمن هستند . اگر جمعیت سالمند ایران را در حال حاضر بر اساس آنچه منابع رسمی اعلام می کنند حدود 10 میلیون نفر در نظر بگیریم یعنی حدود9 میلیون و 500 هزار نفر سالمند بیمار در کشور داریم که 8میلیون نفرآنها بطور همزمان دارای دو و یا سه بیماری مثل دیابت ، فشار خون ، بیماری قلبی، الزایمر، ام اس و نظایر ان هستند.
به عبارت دیگروقتی از کلمه سالمند استفاده می کنیم بلافاصله سالمند بیمار و شخص مریض ، فرتوت وناتوان که در بستری آرمیده و در کنارش انواع و اقسام داروها قرار دارد به ذهنمان خطور می کند . متاسفانه سالمندی در ایران مترادف با بیماری شده و این را همه پذیرفتهایم.کشورهایی مثل ژاپن اگر ادعا می کنند که امید به زندگی در آنها به حدود 85 سال رسیده است به معنی آن است که سالمندان درسنین بالا با کیفیت و استانداردهای متعارف زندگی می کنند و قرار نیست زندگی در این دوران با بیماری و زجر و نکبت همراه باشد.آنها برای لذت جوئی و کامیابی از زندگی زیبا در این دوران برنامه های متعدد از جمله گردشگری و انتقال تجربیات به نسل بعدی را بر عهده دارند و عموما سالم و سرحال هستند . برعکس در کشور ما اگرچه امید به زندگی به حدود 75 سال رسیده اما واقعیت آن است که تقریبا مردم از 65 سالگی به بعد زندگی نمی کنند بلکه ادای زندگی کردن را در می آورند.
واقعیتهایی که نباید نادیده گرفته شوند
تحلیل این وضعیت حکایت از چند واقعیت دارد:
1-اگر بخواهیم خوشبیانه به این موضوع نگاه کنیم حداقل 35 تا 40 درصد ازمردم ( به غیر از کادر درمان و مراقبت) بطور مستقیم و غیر مستقیم ( بیمار ، خانواده ) درگیربیماری های ناشی از سالمندی هستند .یعنی اگر شما در منزل یک سالمند بیمار داشته باشید خود بیمار ، همسرش و اگر در نظر بگیریم دو فرزند هم داشته باشد باتفاق و همزمان 4 نفر درگیر درمان و سرو سامان دادن به وضعیت سالمند بیمارشان هستند . اینکه این درگیریها چه آسیب های جدی به روابط خانوادگی و هزینه های درمانی ناشی از آن به نهاد خانواده ها و کسب وکار افراد وارد می کند بحثی است مجزا که در این مقال نمی گنجد و بصورت مستقل در آینده بدان خواهیم پرداخت.
2-اگریک سالمند آنطور که بیان شده بطور همزمان دارای 2 تا 3 بیماری باشد و برای مداوا لاجرم به 3 پزشک متخصص، آزمایشگاه و رادیولوژی و فیزیوتراپی وداروخانه و اتاق عمل مراجعه کند یعنی حدود 40 درصد نظام درمانی کشوردرگیر خدمت رسانی به این قشرهستند .
3-من آمار دقیقی از میزان هزینه های پرداختی از سوی بیمه های پایه و بیمه های تکمیلی و هزینه هایی که افراد مستقیما از جیب خود پرداخت می کنند ندارم و امیدوارم بتوانم در نوشتار بعدی با دسترسی به این اطلاعات آن رابرای شما بیان کنم ولی همینقدر بدانیم که با روند جاری و با افزایش دو برابری سالمندان طی 10 سال آتی قطعا بیمه ها به سمت ورشکستگی کامل خواهند رفت و خانواده ها نیز بدلیل هزینههای سرسام آور درمان و دارو قید مداوا را خواهند زد و ما شاهد مرگ و میر بیشتر سالمندان خواهیم بود . افرادی که در حال حاضر در منزل خود سالمند بیمار با سابقه سکته های قلبی و مغزی ،شکستگی ها ، دیابت و آلزایمر دارند می دانند که هزینه های درمان و مراقبت از این افراد از دست یک خانواده خارج است و حتما سایر فرزندان با تمام گرفتاری های مالی شخصی خود ناچارند تا جور درمان والدین خود را بکشند.
راه حل چیست؟
بااینوصف راهحل چیست؟ اگر قرار است در 10 سال آینده بیش از 20 میلیون سالمند و قاعدتاً تعداد زیادی سالمند بیمار در کشور داشته باشیم چه تمهیداتی برای سر و سامان دادن به این وضعیت اندیشیده ایم؟ در شرایط اقتصادی فعلی که دولت با کسری بودجه 850 همتی مواجه است وشرایط منطقه به سمت جنگی همه گیر میرود چکار باید کرد؟
کمبود منابع ارزی دولت و کمبود درامدهای خانواده ها از یک طرف ، کمبود منابع درمانی ، مهاجرت پزشکان و پرستاران، کمبود شدید نیروی کار در حوزه مراقبت از سالمندان همه و همه شرایط را روزبروز برای مردم سخت و سخت تر می کند.
تحت این شرایط اگر قرار است دست روی دست بگذاریم و تنها منتظر کمکهای دولت باشیم انتظاری بی مورد است . بنظر من تنها راه چاره برای آنانی که در معرض سالمندی هستند و شرایط امروز والدین خود را نظاره می کنند ایجاد شرایط “خودمراقبتی ” است.
مجموعه دولت اعم از وزارت اقتصاد و بانک مرکزی ، حوزه بهداشت و درمان، شهرداریها، انجمن ها، وزارت ارشاد و تمامی رسانه ها بویژه صدا و سیما ،فعالان حوزه مواد غذائی ، فعالان صنعت بیمه، وزارت ورزش،انجمن ها ،سازمان های مردم نهاد و سایر دستگاههای مرتبط باید برای آموزش مردم و ایجاد شرایط خود مراقبتی تلاش کنند .
در این شرایط که بسیاری از پدرها و مادرهایمان درگیر انواع و اقسام بیماریها هستند و برای بهبود شرایط آنان نمی توانیم کاری بکنیم باید این مرحله را با ایثار و از خود گذشتگی همگانی سپری کنیم و چاره ائی جز ان نداریم لکن برای سایر افرادی که سالهای آتی وارد حوزه سالمندی می شوند حتما باید آموزش های لازم خود مراقبتی را در دستور کار قرار دهیم.
خودمراقبتی شامل چه مواردی است؟
آموزشهای خودمراقبتی شامل نحوه نگهداری و مراقبت از جسم و مراقبت از روان خود در وهله اول است. اینکه ما چهکار کنیم تا جسم و روان سالمی داشته باشیم نیاز به آموزش مستمر دارد. متأسفانه ما از وسایل زندگی و خودرو خود بهتر از جسم و جانمان مراقبت میکنیم. بر روی مبلهایمان روکش میکشیم تا فرسوده و رنگپریده نشوند. بهترین روغن را در موتور خودرو میریزیم تا دچار مشکل نشود؛ اما خودمان از بدترین نوع روغن، بدترین مواد غذائی استفاده میکنیم و حاضر نیستیم برای سرپا ماندن جسم خودمان تغذیه مناسب، عدم استعمال دخانیات، سلامت روان، ورزش، مراجعه بهموقع به پزشک و چکاپهای دورهای را در دستور کار قرار دهیم.
اگرچه گفتن و ذکر این موارد به مردم شاید بدیهی به نظر برسد؛ اما به نظرم تکرار روزانه آنها امروز از واجبات است. شوربختانه خسارتهایی که امروز به دلیل غفلت و ناآگاهی افراد بهنظام مالی در حوزه درمان و نظام مالی خانواده زده میشود بسیار گسترده است و تاکنون کسی یک تحلیل مالی درستوحسابی به مردم نداده تا آنها را نسبت به این خسارتها آگاه کند. امیدوارم در آینده بتوانیم با کمکگرفتن از افراد متخصص در این حوزه یک تحلیل جامعی به خوانندگان عزیز ارائه نماییم.
محمدرضا عرب مدیرعامل مؤسسه باهاتیم