به مناسبت 27 شهریور ؛روز شعر و ادب فارسی
سالمندان در حوزه متون و ادب فارسی
باهاتیم:اساسا ادبیات یک جامعه میتواند آینهٔ تمام نمایی از ارزشهای اخلاقی باشد و با توجه به نفوذ ادبیات مکتوب و شفاهی در فرهنگ یک جامعه، میتوان به رویکردهای آن در قبال هر پدیدهای من جمله سالمندی پی برد.
به منظور بررسی نگرش عموم نسبت به سالمند، آنچه در ادبیات محاورهای جامعه جاری است میتواند تا حدی ملاک قرار بگیرد. نگارنده در جدول زیر چندی از ضربالمثلها و عبارات فارسی را جمع آوری نموده که به مفهوم پیری و سالخوردگی مربوط شده و متعاقبا تقسیم بندی در مورد مثبت یا منفی بودن فحوای کلام در این عبارات و ضربالمثلها صورت گرفته است.
اصطلاحات عامه و محاورهای بیشتر به نقش تجربه و خردمندی سالمندان با عباراتی نظیر “ریش سفید محل”، “بزرگ فامیل” و امثالهم یاد کرده اند، که البته در جوامع سنتی بیشتر کاربرد داشته است و استفاده این واژگان در جوامع امروزی و شهرنشین در حال اضمحلال به نظر میرسد. در لغت نامه دهخدا برای واژه پیر بطور منفرد، ۸ معنی در نظرگرفته شده.
در ادبیات فارسی کهن مواردی از اشعار و حکایات وجود دارند که مستقیما به موضوع پیری و سالمندی پرداخته اند بطور کلی میتوان دو دیدگاه اساسی را در ادبیات فارسی در باب موضوع پیری یافت؛
1- سالمندی به مثابه برههای خاص از سنّ عملکردی
بسیاری از شاعران و حکایت نویسان ، سالهای پایان عمر و نشانههای پیری و فرتوت شدن را دستمایه شعر خود قرار داده اند. در این دیدگاه فرد پیر (که گاهی خود شاعر است)، به دلیل فاصله گرفتن از دوران جوانی و شادابی و عشق ورزی، افسرده و دلگیر بوده و از دوران گذشته با افسوس یاد میکند. در این دیدگاه تکیه سالمندی بر مفهوم سنی و عملکردی پیری بوده و فرد پیر عمدتاً خود را دست به گریبان ناتوانی وافسردگی و آمادگی برای بستن دفتر عمر میبیند؛در مواردی نیز در همین منابع ادبی فارسی، فرد پیر و سالخورده ارزش و منزلت خود را در تجربه و خردمندی باز یافته و یا اینکه علیرغم گذشت سالیان متمادی عمر، خود را جوان و زنده دل میبیند؛
2- “سالمند” به مثابه شخص عرفانی که مراحل عالی سیر و سلوک را طی کرده است
بطور کلی آنچه میتوان دریافت این است که در منابع ادبیات فارسی، تعابیری گوناگون برای مفهوم سالمندی وجود دارد. مهمترین برداشت مثبت از پدیده سالمندی در این متون و مراجع ادبی تجربه، خردمندی، و پختگی فرد سالمند است که میتواند چراغ راه دیگران در مسیر زندگی باشند. این مفهوم تا حد زیادی منزلت سالمند را در جامعه سنتی ایرانی ترسیم میکند. به عبارت دیگر، اگرچه در ادبیات فارسی، نمود هایی منفی از سالخوردگی با تاکید بر ضعف و ناتوانی وجود دارد، اما در اکثر موارد بر کارآمدی فرد سالمند بواسطه حضور تاثیر گذارش در کوران تلخ و شیرین های زندگی تاکید شده است.
بدیهی است با توجه به نفوذ و گسترش شعر و ادبیات مکتوب در میان نسل سالمند، میتوان از قابلیتهای آن برای رواج مفاهیم و عباراتی که به تکریم و ارجگذاری آنها میپردازد استفاده نمود و به بازیابی جایگاه به مخاطره افتادهٔ آنان دوباره همت گماشت.
دکتر عبدالرحیم اسداللهی، استادیار گروه ارتقاء سلامت دانشکده بهداشت شیراز